ژان پل سارتر فیلسوف نامدار فرانسوی ، درباره اجتماع و نزدیکی آدمها به یکدیگر پند بسیار آموزنده و زیبایی گفته است:
ﺩﺭ ﻋﺼﺮ ﯾﺨﺒﻨﺪﺍﻥ ﺑﺴﯿﺎﺭﯼ ﺍﺯ ﺣﯿﻮﺍﻧﺎﺕ ﯾﺦ ﺯﺩﻧﺪ ﻭ ﻣﺮﺩﻧﺪ.
ﺧﺎﺭپشتها ﻭﺧﺎﻣﺖ ﺍﻭﺿﺎﻉ ﺭﺍ ﺩﺭﯾﺎﻓﺘﻨﺪ و ﺗﺼﻤﯿﻢ ﮔﺮﻓﺘﻨﺪ ﺩﻭﺭﻫﻢ ﺟﻤﻊ ﺷﻮﻧﺪ ﻭ ﻫﻤﺪﯾﮕﺮ ﺭﺍ با گرمای خویش زنده نگه دارند.
هرچه ﻧﺰﺩﯾﮑﺘﺮ ، ﮔﺮﻣﺘﺮ.
اما ﺧﺎﺭﻫﺎﯾﺸﺎﻥ ﯾﮑﺪﯾﮕﺮ ﺭﺍ ﺯﺧﻤﯽ میکرد.
ﺑﻪ ﻫﻤﯿﻦ دلیل ﺗﺼﻤﯿﻢ ﮔﺮﻓﺘﻨﺪ که ﺍﺯ ﻫﻢ ﺩﻭﺭ ﺷﻮﻧد، ﺑﻪ ﻫﻤﯿﻦ ﺩﻟﯿﻞ ﺍﺯ ﺳﺮﻣﺎ ﯾﺦ ﺯﺩه و ﻣﯽﻣﺮﺩﻧﺪ.
ﺍﺯ ﺍﯾﻦ ﺭﻭ ناگزیر بودند دو راه را ﺑﺮﮔﺰﯾﻨﻨﺪ؛ ﯾﺎ ﺧﺎﺭﻫﺎﯼ یکدیگر ﺭﺍ ﺗﺤﻤﻞ ﮐﻨﻨﺪ ﯾﺎ نسلشان ﺍﺯ ﺭﻭﯼ ﺯﻣﯿﻦ ﺑﺮﮐﻨﺪه ﺷﻮﺩ و در تنهایی خویش به تدریج بمیرند.
ﺩﺭﯾﺎﻓﺘﻨﺪ ﮐﻪ دوباره ﺑﺎﺯﮔﺮﺩﻧﺪ ﻭ ﮔﺮﺩﻫﻢ بیاﯾﻨﺪ و ﺁﻣﻮﺧﺘﻨﺪ ﮐﻪ با ﺯﺧﻢﻫﺎﯼ ﮐﻮﭼﮑﯽ ﮐﻪ از ﻫﻤﺰﯾﺴﺘﯽ ﺑﺎ کسیکه که ﻧﺰﺩﯾﮏشان هست ﺯﻧﺪﮔﯽ ﮐﻨﻨﺪ، ﭼﻮﻥ ﮔﺮﻣﺎﯼ ﻭﺟﻮﺩشان که از بهم پیوستن بدست میآمد برای زنده ماندن ﻣﻬﻤﺘﺮ است.
ﻭ ﺍﯾﻦ ﭼﻨﯿﻦ ﺗﻮﺍﻧﺴﺘﻨﺪ ﺯﻧﺪه ﺑﻤﺎﻧﻨﺪ.
لذا ﺑﻬﺘﺮﯾﻦ ﺭﺍﺑﻄﻪ ﺍﯾﻦ ﻧﯿﺴﺖ ﮐﻪ دوستان ﺑﯽﻋﯿﺐ ﻭ ﻧﻘﺺ ﺭﺍ ﮔﺮﺩ ﻫﻢ ﻣﯽﺁﻭﺭﺩ ﺑﻠﮑﻪ آنست که ﻫﺮکس ﺑﯿﺎﻣﻮﺯﺩ ﺑﺎ ایرادات دﯾﮕﺮﺍﻥ ﮐﻨﺎﺭ ﺁﯾﺪ ﻭ خوبیهای ﺁﻧﺎﻥ ﺭﺍ ارج بگذارد.
آنگاه که ﺗﻨﻬﺎﻳﻴﻢ ﺩﻧﺒﺎﻝ ﺩﻭﺳﺖ میﮔﺮﺩﻳﻢ و تا ﭘﻴﺪﺍﻳﺶ ﻛﺮﺩﻳﻢ ﺩﻧﺒﺎﻝ ﻋﻴﺐﻫﺎﻳﺶ میﮔﺮﺩﻳﻢ ﻭ آنگاه ﻛﻪ ﺍﺯ ﺩﺳﺘﺶ ﺩﺍﺩﻳﻢ ﺩﺭ ﺗﻨﻬﺎیی ﺩﻧﺒﺎﻝ ﺧﺎﻃﺮﺍﺗﺶ میگردیم.
قدر یکدیگر را بدانیم
ما به یکدیگر نیازمندیم
ما کنار یکدیگر قدرتمندیم....