عمیق و عاشقانه

دلنوشته های من با تفکر عمیق و رمانتیک

عمیق و عاشقانه

دلنوشته های من با تفکر عمیق و رمانتیک

من هدی هستم و دوست دارم در وبلاگم مطالب و رسانه هایی آموزنده و اخلاقی در مورد عشق چه از نوع زمینی و چه از نوع آسمانی قرار دهم تا دوستانی پیدا کنم و همچنین حضور داشته باشم.

طبقه بندی موضوعی
کلمات کلیدی
پیوندها
  • ۰
  • ۰

سلام دوستان

انسان‌ها ذاتا نیاز به یک دوست، همدم و رابطه با جنس مخالف را از اولین روزهای بالغ شدن و حتی قبل از آن احساس می‌کنند. گروهی به این احساس قلبی پاسخ مثبت داده و رابطه را به هر شکلی و با سهل‌ترین روش شروع می‌کنند. رابطه با یکی از اعضای فامیل، همسایگان، برادر یا خواهر دوستان مدرسه و غیره. برای آنان زیاد مهم نیست طرف مقابل چه کسی و چه کیفیتی دارد بلکه اولویت این است که هر چه زودتر به این نیاز پاسخ داده شود. چنین عشق‌هایی گاه موفقیت و گاه شکست را تجربه می‌کنند.

در طرف مقابل کسانی هستند که مرتب این نیاز قلبی را پس زده و به تاخیر می‌اندازند. اولویت آنان چیز دیگری است؛ تحصیل ، پول، موفقیت، شهرت و سایر موارد از جمله چیزهایی هستند که می‌توان ذکر کرد. در چنین شرایطی ما عشق‌های میانسالی را داریم.

این که کدام مورد درست است پاسخ قطعی ندارد. در مورد عشق نوجوانی ریسک خام بودن زوج، غلبه شهوت بر حقایق، تفاوت‌های خفته، اتفاقات آینده و خیلی از موارد دیگر ممکن است این نوع عشق را با خطراتی مواجه کند. البته اگر عشق این دوران با دقت و توجه به وجود آید ممکن است باعث ایجاد رابطه و خانواده‌ای مستحکم گردد. دقت و توجه معمولا با مشارکت والدین یا افراد آشنای دلسوز و مسوولیت‌پذیر صورت واقعیت می‌گیرد.

نکته مثبتی که در مورد عشق‌های میانسالی می‌توان ذکر کرد پخته و باتجربه بودن زوج است و همچنین روشن‌تر بودن شرایط ازدواج می‌باشد. برای مثال دیگر مشخص شده است طرف مقابل چه شغلی یا حرفه‌ای دارد یا چقدر دارایی دارد. چه علاقمندی‌ها یا چه روابط یا شأن اجتماعی دارد. البته در مورد این نوع عشق‌ها ریسک‌هایی هم وجود دارد. کسانی که این روش را در پیش می‌گیرند با ریسک تجرد قطعی مواجه هستند. یعنی در میانسالی یا سهل انگاری می‌کنند یا موفق به ازدواج نشده و میانسال رو به کهنسالی می‌گذارد که احتمال و تمایل ازدواج را کم و منجر به تجرد قطعی می‌شود.

شخصا علاقه زیادی دارم که در این دو مورد آمارهایی داشته باشم و بدانم که کدام یک چه درصدهای موفقیتی داشته‌اند. آنچه که به نظر منطقی می‌نماید نه عشق نوجوانی و نه عشق میانسالی است بلکه عشق جوانی می‌باشد. به هر حال آرزوی خوشبختی برای تمام مخاطبان خوب وبلاگ خودم دارم.

خوش باشید و از نوجوانی، جوانی، میانسالی و حتی کهنسالی لذت ببرید!

  • هدی سپاسی
  • ۰
  • ۰

عشق و عشق‌بازی

سلام دوستان

آیا تا به حال در مورد عشق و عشق‌بازی فکر کرده‌اید؟ معنای عشق تقریبا برای همه شناخته شده است. البته عشق معنای وسیعی دارد و از رابطه فردی با خدا، کار و غیره تا زن و دوست را شامل می‌شود. اما عشق‌بازی معمولا به روابط شهوانی زن و مرد اطلاق می‌شود. گرچه معنای آن می‌تواند مانند عشق گسترده باشد ولی شخصا کاربرد این واژه را در ۹۰ درصد اوقات در روابط جنسی و مسائل مرتبط دیده‌ام.

البته عشق‌بازی فقط شامل دخول آلت نبوده و شامل کلیه اعمال مانند لاس زدن، تبادل لب(لب گرفتن و دادن)، مالیدن و غیره می‌شود و شاید به این دلیل این لغت را به معنای گسترده آن در مسائل و روابط شهوانی مطرح می‌کنند.

البته همانطور که قبلا گفتم عشق‌بازی محدود به این موارد ذکر شده نیست و گاهی دیده‌ام که مثلاً عشق‌بازی با خدا یا این جور موارد گفته شده ولی خیلی کم است. در متون قدیمی که اصلا به یاد ندارم واژه عشق‌بازی را دیده باشم.

به هر حال این مورد به نظرم جالب آمد!

  • هدی سپاسی
  • ۰
  • ۰

سلام دوستان خوبم

امسال روز مادر و زن را در حالی داریم که برودت هوا بیداد می‌کند. فردا شنبه ۲۴ دی به خاطر سردی هوا تعطیل است. الان که این مطالب را می‌نویسم پاهایم بین دو پتو به صورت دولایه و یک لحاف هم روی همه بدن کشیده‌ام و تازه بعد از حدود یک ساعت تازه انگشتان پاهایم گرم شدن است. بگذریم!

مادر گرمای زندگی همه ما ایرانیان است که به خانواده اهمیت می‌دهیم. چه روزها بوده که از سرمای زمستان وقایع ناگوار به آغوش گرم مادر پناه برده‌ایم و در همانجا علاوه بر آرامش به خواب دل انگیز فرو رفته و خستگی‌های خود را تسکین داده‌ایم. حتی دیدن روی مادر هم تسکین بخش است.

بعد از فقدان مادر چه سخت است روزهایی که به خانه می‌رویم و جای خالی او را می‌بینیم. در گوشه‌ای نشسته و زانوی غم بغل می‌گیریم و به گذشته‌های زیبا و گرم فکر می‌کنیم. چه خوب بودند!

دوستان! اگر مادرتان هنوز در قید حیات است قدر او را بدانید و دست او را ببوسید. روزهایی خواهد رسید که افسوس این روزها را خواهید خورد.

مادر جان روزت مبارک!

  • هدی سپاسی
  • ۰
  • ۰

تقویم ۱۴۰۲

سلام دوستان خوبم

باز هم انتهای سال و کنجکاوی برای تقویم سال آینده که چه روزهایی رو در پیش رو داریم. من همیشه روی کامپیوترم از تقویم‌های دسکتاپ استفاده میکنم. کلا به این تقویم ها عادت کردم چون هم یک تقویم جلوی چشمم هست و هم مناظر و تصاویر خوبی داره.

امسال هم از تقویم‌های دسکتاپ آی زیج استفاده می‌کنم که واقعا خلاقانه و زیبا هست. این سایت مثل خیلی از وبسایت هایی که تقویم دسکتاپ طبیعت منتشر می‌کنند نیست و از لحاظ موضوعی متنوع هست.

در بین تقویم‌هایی که در سایت هست من دو تا تقویم رو خیلی دوست دارم و ازشون استفاده میکنم. یکی در محل کار و دیگری در خانه. تقویمی که در محل کار استفاده میکنم تقویم حیوانات هست و تقویم خانه هم تقویم انسان هست که هر دوتاشون رو براتون لینک میکنم.

گرچه به نظر علاقه های من تفاوت زیادی دارند که یکی حیوان و دیگری انسان هست ولی خوب علاقه هست دیگه و نمیشه کاری کرد. البته وجه تشابه اون این هست که هر دو مخلوقات خوب خدا هستند.

به هر حال سال ۱۴۰۲ رو برای تمامی شما سال خوب آرزو دارم و امیدوارم موفقیت روزافزون در آن داشته باشید.

التماس دعا

  • هدی سپاسی
  • ۰
  • ۰

امتحان آخر!

عجیب ترین آموزگار دنیا بود ، امتحاناتش عجیب تر...امتحاناتی که هر هفته می گرفت و هر کسی باید برگه ی خودش را  تصحیح می کرد...آن هم نه در کلاس،در خانه...دور از چشم همه
اولین باری که برگه ی امتحان خودم را تصحیح کردم سه غلط داشتم...نمی دانم ترس بود یا عذاب وجدان،  هر چه بود نگذاشت اشتباهاتم را نادیده بگیرم و به خودم بیست بدهم...
فردای آن روز در کلاس وقتی همه ی بچه ها برگه هایشان را تحویل دادند فهمیدم همه بیست شده اند به جز من...به جز من که از خودم غلط گرفته بودم...
 من نمی خواستم اشتباهاتم را نادیده بگیرم و خودم را فریب بدهم...بعد از هر امتحان آنقدر تمرین می کردم تا در امتحان بعدی نمره ی بهتری بگیرم...
مدت ها گذشت و نوبت امتحان اصلی رسید،امتحان که تمام شد ، آموزگار برگه ها را جمع کرد و برخلاف همیشه در کیفش گذاشت... چهره ی هم کلاسی هایم دیدنی بود... آن ها فکر می کردند این امتحان را هم مثل همه ی امتحانات دیگر خودشان تصحیح می کنند... اما این بار فرق داشت...این بار قرار بود حقیقت مشخص شود...
فردای آن روز وقتی معلم نمره ها را خواند فقط من بیست شدم... چون بر خلاف دیگران از خودم غلط می گرفتم ؛ از اشتباهاتم چشم پوشی نمی کردم و خودم را فریب نمی دادم...
زندگی پر از امتحان است...  خیلی از ما انسان ها آنقدر اشتباهاتمان را نادیده می گیریم تا خودمان را فریب بدهیم ... تا خودمان را بالاتر از چیزی که هستیم نشان دهیم...  اما یک روز برگه ی امتحانمان دست معلم می افتد... آن روز چهره مان دیدنی ست...
آن روز حقیقت مشخص می شود و نمره واقعی را می گیریم...
راستی در امتحان زندگی از بیست چند شدیم؟ 
یادت باشه: انسان در خود فریبی بیش از فریب دادن دیگران ، لایه های نهان وجود خویش را آشکار می کند.

به مناسبت آموزگاران و معلمان خوب این سرزمین!

  • هدی سپاسی
  • ۰
  • ۰

سلام

من هدی هستم و امروز وبلاگم رو شروع کردم. این پست رو با شعر زیر همراه میکنم:


خـواب هایم با خـواب هایت
قرار عاشقـانه دارد

ساعت را رأس رویا کـوک کن
مـن چشمانم را می بندم

تــو چراغـهای اتاقت راخـامـوش کن..

  • هدی سپاسی